ادبیات مقاومت، نوعی از ادبیات متعهّد و ملتزم است که از یک طرف به شرح و بیان مبارزة جامعه در برابر آنچه حیات مادی و معنوی خود را تهدید میکند، میپردازد و از طرف دیگر، برای جامعه روحیة مقاومت در برابر هر گونه ظلم و تجاوز ایجاد میکند. این نوع ادبی در دوران معاصر، در ایران و جهان عرب به خاطر حوادث ناگوار پررنگتر شدهاست. از میان شاعران معاصر که در این زمینه نوشتههای بسیاری دارند، میتوان به نصرالله مردانی در ایران و بدوی الجبل در جهان عرب اشاره کرد که بحرانهای سیاسی و اجتماعی جامعه خود را در آثارشان بازتاب دادهاند. این پژوهش برآن است تا به بررسی جلوههای ادبیات مقاومت در اشعار نصرالله مردانی و بدوی الجبل با روش توصیفی –تحلیلی و در چارچوب مکتب تطبیقی آمریکایی بپردازد. یافتههای اساسی این پژوهش نشان میدهند که جلوههای مقاومت از قبیل وطنپرستی، دعوت به مقاومت، دفاع از ملت خود، استعمارستیزی، ظلمستیزی، تجلیل از شهید، اعتراض سیاسی و اجتماعی و ... در اشعار هر دو شاعر جلوهگر شدهاند؛ بدون اینکه از یکدیگر متأثّر باشند.